سپیدپوش

دست نوشته های من در عبور زمان در مسیر شناختن ...

۲ مطلب با موضوع «شنیده ها» ثبت شده است

دکتر تقلبی!

در کانال توییتر دانشکده کسی متن زیر را فرستاده بود :
اونایی که اکثر درساشونو با تقلب پاس میکنن چند گروهن :
اونایی که مخشون نمی کشه درس بخونن (ضریب هوشی پایینی دارن )
اونایی که حال درس خوندن ندارن (آدمای بی تعهدی هستن )
اونایی که خیالشون راحته که همکلاسیشون از خواب و زندگیش میزنه درس میخونه و اینا از ثمره تلاش اونا استفاده می کنن و گاها از اونا هم بیشتر میشن (آدمای سو استفاده کنی هستن )
فرقی نمی کنه از کدوم گروه باشن ، همه این افراد بعدها که وارد جامعه خدمات درمانی بشن بازم همون ادما هستن با این تفاوت که اونجا دیگه نمی تونن تقلب کنن ، پس خیلی راحت با سلامت مردم بازی می کنن و با کارهای درمانی غلطشون باعث میشن اعتماد مردم به کل جامعه درمانی کم بشه و چوبشو اونایی میخورن که بهشون تقلب رسوندن .
پس به خودتون و اینده تونو سلامت مردم احترام بذارید و بذارید هرکسی از ثمره تلاش خودش استفاده کنه
«مرد ِ مُرده»
 
این پیام که امد بلافاصله بعدش یکی جواب داده :
مرد مرده فرمود کسایی که اکثر درساشونو با تقلب پاس می کنن مشتی منگل بی تعهد سواستفاده کن هستن...
خب بگذارید این گونه شروع کنم برای مثال جلال ال احمد غرب ستیز بود ولی تا دبی هم نرفته بود ... یعنی این که شما تا زندگی ما ها رو زندگی نکنی نمیتونی درست طبقه بندی کنی حضرت قاضی نه ببخشید جناب دانشجوی پزشکی درسخون عزیز ....
خب اجازه بده ما طبقه بندی کنیم :
دسته ی اول کسایی هستن که شاغل اند و به نظرم دانشجویی که روزی 6تا 10 ساعت کار می کند تا بتواند مستقل باشد ... به هیچ وجه بی تعهد نیست .
دسته دوم کسانی هستند که معتقدند مسیر پزشکی مسیری طاقت فرساست و ارامش شغلی در این رشته در حدود چهل سالگی ایجاد می شود . حال که بیست سال از عمر در مدرسه و پشت کنکور به فنا رفته بهتر است اقلا چندسال زندگی در دوران دانشجویی را اسوده خاطر برای خود زندگی کنیم .
دسته ی سوم کسانی هستند که در دوران دبیرستان که بلوغ فکری ایجاد میشود بر روی مهم ترین مسائلی مانند دین ، فلسفه زندگی ، برنامه ریزی برای رسیدن به هدف های بلند مدت و بسیاری از مشکلات زندگی شخصی و.... سرپوش گذاشته اند و اکنون دوران دانشجویی را زمان مناسبی برای فکر کردن و حل کردن این موضوعات می بینند . مسئله که راجع به ضریب هوشی مطرح شد هم بسیار بی پایه بود... چون با توجه با وضعیت کنکور تجربی ، کسانی که دانشجوی پزشکی شده اند ، مخشان کشیده که قبول شده اند و این وضعیت تحصیلی ربط زیادی به ضریب هوشی ندارد ...
همه می دانیم که پزشک با سواد بهتر از پزشک کم سواد است و این واقعیتی انکار ناپذیر است ... اما قبل از قضاوت و دسته بندی و متاسفانه توهین کردن ، بهتر است کمی اندیشید .
« پسر بی تعهد منگل سواستفاده کن»
 
خلاصه بعد از این دو پیام ،هم کلی پیام دیگر هم فرستاده شد تا بالاخره ادمین یک نظر سنجی با این موضوع گذاشت:
نظر سنجی
لطفا منصفانه جواب بدید . فرض کنید یه نفر از همکلاسیاتون رو میشناسید که همه درساشو با تقلب پاس می کنه ، ایا بعدها حاضر میشید برای درمان خانواده خودتون رو پیش اون بفرستید ؟
(فرض بر اینکه به هر دلیلی خودتون در دسترس خانواده نیستین )
 
" تا این لحظه که این متن را برای شما می نویسم جواب ها به شکل زیر است "
95 % خیر ( 2103 نفر)
%5بله ( 117 نفر )
 
و اما نظر من ، اول این که تعداد زیادی از ایرانی ها (نمیدونم مردم بقیه کشور ها دقیقا در رابطه با این موضوع چطورن !) عادت دارند که بدون هیچ دلیل و مدرک خاصی همینجوری بقیه رو دسته بندی بکنند و یا توی کلامشون از قید های "قطعا" ، "حتما" ، "همیشه " و ... استفاده کنند یا اینکه یه درصد غیر واقعی و من دراوردی بدن مثلا میگن : 90 % مردم ایران فلان جورند... که به نظرم کاملا غلطه ! ما که امارگیری نکردیم که بفهمیم دقیقا چند درصد از افراد فلان طور هستند یا جای اون ها نیستیم که اون ها رو دسته بندی کنیم ... پس با این قسمت از متن اول مخالفم .
در رابطه با این که فلان دانشجو مخش کشیده یا نکشیده که وارد دانشگاه و مثلا رشته ی پزشکی شده هم باید بگویم با این وضع سوالات کنکور در کشورمون که ملاک جذب دانشجو شمردن تعداد واج و تکواژ و ... هست و انواع سهمیه های اشکار و پنهان در پذیرش نقش داره ، نه می تونیم پذیرش رو عامل «مخ کشیدن » بدونیم نه «مخ نکشیدن » پس یه استناد بی اساسه به نظرم!
و اما درباره ی اصل موضوع ، یعنی تقلب !
من هیچ وقت به تقلب اعتقادی نداشتم و ندارم و از اونجایی که همیشه اهسته و پیوسته در طول ترم درس میخوندم حتی اگه یه امتحان غافلگیرانه هم گرفته بشه معمولا نمره مو می گیرم . تنها زمانی که تقلب کردم، یک بار بود ،ان هم درس « امادگی دفاعی » دبیرستان! نوزده و نیم نمره نوشته بودم و برای نیم نمره نشسته بودم که یکی از بچه ها که رد می شد برگه ش رو تحویل بده اروم جواب یک کلمه ای سوال رو زمزمه کرد و من نوشتمش ! پشیمون هم نیستم چون خود معلم دفاعی هم به دانش اموز ها جواب میرسوند و درسی نبود که دقت من رو لازم داشته باشه .
نمی دونم کنکوری ها ممکنه این مطلب رو بخونند یا نه ولی هر دانش اموزی موقع انتخاب رشته ، لحظه ای که کد رشته ی پزشکی رو وارد سایت سنجش می کنه یعنی پذیرفته که :
1- از 18 سالگی تا حداقل 10 سال بعدش ، بیشتر وقتش رو صرف درس خوندن بکنه
2- تا حدود 40 سالگی دستش توی جیب والدینش باشه و نتونه کاملا از نظر مالی مستقل زندگی کنه
3- تمام وقت در اختیار خودش و خانواده اش نمیتونه باشه ، گاهی اوقات شیفته ، گاهی اوقات جراحی داره ، گاهی اوقات مریض بدحال میاد و...
4- تعطیلاتش مثل بقیه نیست ، جمعه و تعطیل رسمی و نوروز و یلدا و... مفهوم نداره . روزایی هست که شیفته و روزایی هست که نیست !
(اگرم هنوز وارد کار کلینکال نشده باشه ،درس خوندن رهاش نمی کنه)
5- میشه گفت تقریبا دانشجوی دائم العمره !چون همیشه علوم پزشکی درحال پیشرفته و حتی طی 7سال درس خوندن عمومی هم دروسی که در ابتدای ورود به دانشگاه خونده میشن هنگام خروج از دانشگاه احتمال داره متفاوت شدن دارن .
6-پزشک های متخصص بیمارستان مثل سرباز نظام وظیفه ، انکال اند و جراح ها هم که با هر عمل استرس می کشند .
.
.
.
هنوز هم چیزهای دیگری هست که وقتی دانش اموز دکمه ی تایید صفحه انتخاب رشته را زد یعنی با همه ی این ها کنار امده و قبولشان کرده . مثل یک جور امضا می ماند که پای قرارداد نامرئی زده شده . با این حساب دلیل اوردن به اسم اینکه عمرمان  در دبیرستان کنکور برباد رفته و حالا بیایید این دوره ی دانشجویی را خوش باشیم و کار می کنیم و نمی رسیم و ... غلطه و یه جور مغلطه کردنه .
بیمار شما که روی صندلی معاینه نشست ، می شود به او گفت : ببخشید بیماری شما در ان دو فصلی بود که من با تقلب پاس شدم . بلد نیستم ؟
نمی شود . همین طوری هم هنوز نمی دانیم که همه ی این دانشجوهایی که از راه های مختلف وارد شده اند به اندازه ی کافی مناسبند یا نه ، ان وقت دکتر جزوه خوان و دکتر متقلب هم اضافه بشود که دیگر بیمار با چه اعتمادی جانش را بسپارد دست دکترش؟
هیچ وقت تا به حال در ادم های اطرافم اعتماد میان دکتر و بیمار را به طور واقعی ندیده ام . اکثرا به دنبال نظر دوم و سوم اند و به دکتر اولشان اعتماد ندارند . این بی اعتمادی از کجا سر چشمه می گیره ؟شاید نقطه ی شروعش همین جاها نزدیک گوشمان ، توی دانشگاه ها پیدا بشه .
خلاصه اینکه دانش اموز عزیز اگر فکر خوش گذرانی 24 ساعته و لذت بردن و پولدار شدن و این حرف ها در کوتاه مدتی سراغ پزشکی نیا که شیب رسیدن به این خواسته ها در این مسیر حسابی کند است . حواست به ساین کانترکت (Sign contract) بالا باشد . از ما گفتن بود !
 
+یکی از توییت ها نوشته بود ، گیرم که همه ی ان دلایلی که برای تقلب کردن امده درست ،مگر کسی که درس میخواند و بعد از روی دستش تقلب می کنند و نمره شان گاهی بیشتر از ان کسی میشود که درس خوانده .... اینهایی که درس میخوانند مگر دل ندارند ؟ مگر دلشان تفریح نمی خواهد؟ با نظرش موافقم.
+ این توییت را هم داشته باشید ، صرفا جهت تکمیل نمودن عریضه :
آیا اونایی که درس میخونن و محتاج تقلب دیگران نیستن بدون کنکور و مستقیم اومدن دانشگاه و دارن پزشکی و دندان پزشکی و رشته های دیگه رو میخونن و سختی های قبل از کنکور رو نداشتن؟
یا اینکه اینا دین و فلسفه و ایدئولوژی حالیشون نیست که بهش فکر کنن؟ و یا درس خونا همشون تو ناز و نعمت بزرگ شدن و هیچ دقدقه فکری و پولی ندارن و هیچ کدوم سرکار نمیرن؟
فک نکنم نوشته های جلال آل احمد تا الان سلامتی کسی رو به خطر انداخته باشه یا برای سلامتی مردم مفید بوده باشه، اگه میتونید یک پزشک معروف رو مثال بزنید که به واسطه تقلبهاش پزشک معروفی شده، به فرض هم چنین کسی رو پیدا کنید، قطعا دلیل معروفیتش خاطرات دانشگاهش بوده نه تعداد کسایی که از مرگ نجات داده
من دانشجوی دندانپزشکی هستم، غیر از جمعه ها هفته ای 2 روز بصورت تمام وقت سرکار میرم (نه برای تفریح بلکه به خاطر اینکه برای امرار معاشم به پولش احتیاج دارم)، تفریح هم میکنم ولی درسامم میخونم، به خاطر برنامه فشرده زندگیم اکثر روزا خسته هستم ولی خستگی دلیل خوبی برای تقلب نیست، سعی میکنم از خوابم کم کنم که از درسام عقب نیوفتم ولی هیچ وقت از ثمره تلاش دیگران استفاده نمیکنم
شرایط زندگی من یکی از سخت ترین شرایط زندگی ای هست که یه دانشجو میتونه داشته باشه پس هیچ توجیهی نمیتونه جای درس نخوندن رو بگیره و مجوز تقلب کردن رو صادر کنه
+ راستی فکر اینم که ان 5% راستی راستی چواب مثبت داده اند یا شوخی شان گرفته بوده و صرفا میخواستند خودشان رو توجیه کرده باشند و وجدانشان را ارام ؟
 
+ درنهایت اینکه ... با وجدان باشیم ! جدای از همه چیز... حداقل دانشجوهای هر رشته ،دروس تخصصیشان را درست بخوانند که بعدا در شغلشان لازمشان میشود.
 
سلمان قاسمی در پادکست رادیو کار نکن گفت :در دانشگاهی که همه می امدند یک نمره ومدرکی بگیرند بروند من درس های تخصصی ام را از کتاب مرجع میخواندم . هرچه سواد تئوری دارم که الان کارم را با ان جلو میبرم از همان موقع دارم .
وقت کردید بشنوید : این فایل قسمت اول رادیو کارنکن هست که امین ارامش با سلمان قاسمی مدیر عامل زاگرس کمپرسور مصاحبه گرفته . رشته و کار و شغل اقای قاسمی ربطی به پزشکی نداره ولی در هرحال مصاحبه ی جالبی بود .
 
 
۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Cherry blossem

دوست شما واقعا دوست شماست ؟


1

بعد از گوش دادن به یکی از فایل های TED radio چیز جالبی یاد گرفتم که فکر می کنم توی یکی از کامنت های متمم هم درباره اش خونده بودم . مطلب فایل بررسی این بود که چرا مردم ژاپن و چین و اسکاندیناوی نسبت به امریکا و انگلیس تمایل بیشتری به پس اندازه دارند؟

ازمایشی که درباره ی زبان شناسی این مناطق انجام داده بودند نشون میداد که گرامر زبانی این مناطق شبیه همن و اینده در گرامر زبانی اونها کمتر وجود داره ولی در زبان انگلیسی تاکید و جداسازی اینده بسیار شدیده و وقتی زمان حال و اینده در گرامر از هم دور باشند مغز ناخود اگاه فکر می کنه اینده در یک زبان خیلی دور و غیر قابل دسترسه و همین باعث نوع تفاوت در رفتار این مردم میشه


2


این روز ها دقیقا مرز خاصی بین کلمات دوست ، رفیق، همکلاسی ، هم اتاقی و ... نیست . توی پیام ها و چت ها همه یا دوستند یا رفیق و همین باعث میشه انتظارات متفاوت باشه .البته هم اتاقی شما قطعا ممکنه که دوست صمیمی شما هم باشه یاهمکلاسی شما دوست شما هم باشه  و در این صورت استفاده از واژه ی دوست کاملا به جا هست اما اگر نه...

ببینید مسئله بیشتر اینه که انسانها موجودات اجتماعی ای هستن که علاوه بر خانواده اشون که جایگاه هر شخص به طور واضح توش مشخصه با یک سری دیگه از افراد هم روزانه برخورد می کنن .عده ای از افراد دوستن عده ای همکار عده ای اشنا و ... که برای هرکدوم از این افراد مقداری تایم روزانه باید صرف بشه .

حالا اگر جایگاه هر کدوم از این افراد هم مثل خانواده به طور مشخص معلوم باشه که خیلی هم عالی اما اگر نباشه فرد دچار مشکل میشه مثلا مقدار تایمی که برای یک همکلاسی (بدون پیشوند یا پسوند) باید صرف بشه با یک دوست صمیمی خیلی متفاوته و همینطور یک سری درخواست هایی که اگر دوست صمیمی شما از شما بکنه احتمالا پاسخ بله میگیره تا اینکه یک اشنای دور ...

( همین جاهاست که میگین از در اشنا و دوست ها وارد بشید )

همه چیز بسته به رده بندی افراد از نظر زبانی در ذهن شخص داره حتی در بین ارتباطات دیگه هم همین مشخصه. رفتاری که کسی در ذهنش با تقسیم بندی رفیق ، دوست ، همکلاسی ، دوست اجتماعی ، جی اف،  یا بی اف ، همسر داره با کسی که یک سری از این هارو تعریفی در ذهنش نداره خیلی خیلی متفاوته و باید برای استفاده از یک سری کلمات تازه وارد که ناشی از تحول فرهنگی هست خیلی دقت کرد .

حتی نیاز انسان ها از این جلوتر میره و برای بعضی واژه ها زیر واژه هم درست کردن مثلا وقتی میگیم : دوست

دوست معمولی داریم و دوست صمیمی که باز هم مقدار وقت و هزینه و ... که با این دو نفر میکنیم به طور کامل متفاوته و سخت ترین بخش ماجرا ندونستن دقیق این واژه ها واستفاده ی غلط از اونه

مثلا وقتی شما با شخصی کاملا جدید برخورد میکنید و بعد از چند دقیقه بدون هیچ شناختی شمارو رفیق خطاب می کنه، اینجا یه تعارض به وجود میاد و اون اینکه شما نمیدونید که حالا این شخص در دایره رفقای شما داره ودرست باید همونطور که برای رفقا تون وقت صرف می کنید برای این شخص هم وقت صرف کنید یا خیر. خیلی از این کلمات به واسطه صمیمی تر شدن نزدیک تر شدن یا عدم پتانسیل زبانمون به خاطر فقر واژه هاش استفاده میشه اما چه بهتر که واقعا از واژه هایی استفاده کنیم که واقعا منظورمون با تعریفش مطابقت داره.


با این تفاسیر دوست شما واقعا دوست شماست ؟ 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Cherry blossem