پیشا نوشت 1 : این پست رو با لپ تاپ نوشتم ولی بازهم نمیتونید غلط املایی بگیرید حتی اگر حساسید.نویسنده پیشا پیش به غلط املایی احتمالی خویش مقاومت نشان میدهد .

پیشا نوشت 2 :اقای دزد نامحترم بعد از پنج ماه تلاش بی وقفه و کاراگاه بازی ما گیر افتاد... لاشه لپ تاپ مرحومم رو برگردوندن  و امروز رفتم و تحویلش گرفتم ... مثل بچه ای که رفته جنگ شده بود ...

پیشا نوشت 3 : اقای دزد نامحترم  بسیار بسیار حرفه ای و با تجربه بودن با سابقه ی شروع کار از سال 75 مبتلا به بیماری خانمان سوز اعتیاد با سابقه ی بیش از 100 مورد دزدی در ابعاد بسیار بسیار وسیع تر از کوله پشتی



اخرین نشست کتابخوانی که رفتم هفته ی پیش بود . نویسنده ی کتابی با عنوان جرم شناسی که خودش وکیل بود دعوت شده بود و داشت کتابی که نوشته بود را از جنبه های مختلف بررسی می کرد . یکی از بخش های معرفی کتاب این حرف رو زد: مجرمی که اعتیاد داره رو میفرستیم زندان برای اصلاح ، ذات زندان اصلاحه ولی وقتی بیرون میاد حرفه ای تر شده ... مجرمی که اعتیاد داره درمانش چیز دیگه س و از اینجور حرف ها ...

یک جای دیگه از حرف هاش میگفت : وقتی مجرم رو میارن که با قربانی حرف بزنه اون معذرت خواهی اون صحبت و حرف هایی که رد و بدل میشه خودشون یک جور هایی باعث ارامش اعصاب قربانی و همینطور قلقلک وجدان خوده مجرم برای عدم تکرارشه ...

 همه ی این حرف ها رو امروز سر میز صحبت با واسطه ای که  از سمت اقای دزد نامحترم اومده بود به صورت تری دی با کیفیت فورکی (4k) تجربه کردم .  خلاصه که عرض کلام این بود که وسیله ی نوشتمان پیدا شد ...

 باشد که بیشتر بنویسم ... هر چند این مدت به خاطر همین مشکل اینقدر ننوشتم که برای پست بلند نوشتن ایده ای به ذهنم نمیاد ...

پسا نوشت :لپ تاپم برگشته اما هیچ چیزش شبیه قبل نیست ... چه حسی دارین لپ تاپ خودتون رو باز کنین ولی رمز روش رو نتونین باز کنین ؟حسی که امروز تجربه ش کردم ... برات اشناس ولی باهاش غریبه ای ...

برام بنویسید چطور بودید این مدت ؟

برای من این مدت سخت  گذشت ، سخت تر از تمام اوقاتم ...از شما چه خبر ؟