کاش گوش ها هم در داشتند . کاش می شد گوش ها را هم مثل چشم ها بست . اگر روزی وسیله ای بیاید که این ارزو مرا محقق کند و قیمتش مناسب باشد مطمئنا یکی از خریدارهایش منم .

ارزو می کنم کاش می شد موقع حرف های خاله زنکی و  صحبت پشت سر این و ان که می رسد گوش هایم را ببندم و راحت مشغول کار خودم بشوم .

کاش موقعی که دارم کتاب میخوانم و دلم ارامش میخواهد میشد گوش هایم راببندم .

کاش وقتی صدای اژیر دزدگیرخانه همسایه ،منطقه را برداشته گوش هایم را می بستم .

کاش وقتی ساعت سه شب راننده ی فلان ماشین اهنگش را بلند کرده و در خیابانمان ویراژ می دهد گوش هایم را می بستم .

کاش موقعی که مشغول فکر کردن به طرح داستانم هستم ، گوش هایم را می بستم تا راحت تمرکز کنم

کاش فقط وقتی لازمشان داشتم بازشان میکردم.

این طور مواقع اگر حال و حوصله و وقت حرف زدن داشته باشم مجبورم بحث را بکشانم به سمتی دیگر یا هنذفری ام را توی گوشم فرو کنم و سیمش را بدون اینکه به جای وصل باشد بگذارم توی جیبم و خودم را بزنم به گوش ندادن !

ولی با دیدن سریال  switch at birthفکر کردم که ناشنواهایی که اصلا نمی شنوند چه ؟ اول فکر کردم خوش به حالشان ولی بعد به خودم لرزیدم . راستش منبع بسیاری از اطلاعاتی که روزانه وارد مغزم میشوند از طریق شنیدن است حالا اگر این منبع حذف بشود ...

فکرش هم ناراحت کننده است . اما ناشنوا ها چه ؟ با دیدن سریال به یادگیری زبان اشاره علاقه مند شدم . اینکه چطور می شود با پنج انگشت هر دست این همه کلمه را تصویر کرد و جمله ساخت و زمان گذشته و حال و اینده را تصویر کرد هم در جای خودش جالب است ولی جالب تر اینکه هرچه در گوگل گشتم ، یک راهنمای منطقی و قابل استفاده برای یادگیری زبان اشاره فارسی پیدا نکردم درحالی که کلی سایت و برنامه و راهنما و کتاب و فیلم و انیمیشن و کارتون برایASL یا AMERICAN SIGN LANGUAGE پیدا می شد .

یکی از سکانس های این سریال مربوط میشود به اینکه یکی از دانش اموزهای ناشنوا را بدون همراه به بیمارستان می برند. دکتر و پرستار ها هیچ کدام نتوانسته بودند منظور دختر بیمار بیچاره را بفهمند و هیچ مددکاری هم مسلط به زبان اشاره در بیمارستان نبود . نتیجه اینکه بیماری تصادفی به حال خودش رها شده بود تا شاید یکی از بستگانش سر برسند و برای دکترها ترجمه کنند که مشکل چیست و کجای بدنش درد می کند .

با دیدن این سکانس با خودم فکر کردم اگر روزی من پزشک شدم و بیمار ناشنوایی داشتم ، ان وقت باید همینطور رها شود ؟

برای یادگیری زبان اشاره مصمم تر شدم . دنبال کلاس حضوری گشتم ولی کسی خبرنداشت. اصلا چنین چیزی اینجا وجود ندارد .

فکر کردم که معلم های مدرسه ی استثنایی باید حتما بلد باشند پس به یک مدرسه ی استثنایی ابتدایی رفتم . شنیدم مدیر مدرسه خودش در تهران رشته ناشنوایان خوانده ، خوشحال بودم که کسی را برای راهنمایی پیدا کرده ام . توی دفتر نشستم و گفتم برای چه امده ام . خانم مدیر گفت : بله من رشتم ناشنوایان بوده . اتفاقا یه کتاب بزرگ هست که موقع دانشجویی منبع درسی ما بود . زبان اشاره هم توش بود .

گقتم : یعنی شما الان نمی تونید به من یاد بدید؟ میتونم با دانش اموزاتون بیام سرکلاس اگه جداگونه براتون سخته.

 خانم مدیر خودکارش را گذاشت و گفت: ببینید ما اصلا اینجا به بچه ها زبان اشاره یاد نمیدیم . اینجا فقط با بچه ها لبخونی کار میکنیم . برای زبان اشاره هم همون کتابه که گفتم خوب بود . یه کتابی بود با جلد زرد رنگ اسم و نویسنده اش یادم نمیاد الان . ولی توی تهران ،طرفای انقلاب پیدا میشه .

توی دلم گفتم : سرتان سلامت . نه اسم کتاب را میدانید نه نویسنده ، رنگ جلد کتابی که Nسال پیش چاپ میشده برای نشانه دادن کافیست ؟ان هم کتابی که فقط توی تهران پیدا می شود . خواستم خداحافظی کنم و بیرون بیایم که معلم یکی از کلاس ها را دیدم . سلام و احوال کردم و گفتم برای چه امده ام . به جای جواب سوالم درباره ی زبان اشاره ، گفت که چقدر دوست داشته پزشک شود ولی سر از دبستان استثنایی دراورده و بعد پرسید که یادگرفتن این زبان برایم امتیازی دارد یا مثلا مزیت شغلی ای(از نظر مالی و حقوق) محسوب میشود که دنبال یادگرفتنش امده ام یانه؟... اخر سر هم گفت که زبان اشاره را فقط برای مسابقه ی سرود ممکن است تمرین کنند . یعنی مثلا یک سرود پخش می شود و بچه ها با علایم نشانه چیزی که شنیده میشود را با دست هایشان نشان میدهند . این هم درصورتی که یک مربی از فلان جا بیاید و برنامه درست بشود و جشنواره ی سرود هم در ان سال برگزار بشود .تازه زبان اشاره در اینجا ،نشانه های خاصی نداردو بچه ها هر جوری که بتوانند منظورشان را یک طوری به بقیه می رسانند .

با خودم فکر کردم یعنی تمرین سرود از ارتباط برقرار کردن روزانه ی بچه ها مهم تر است ؟

خلاصه اینکه یاد گرفتن زبان اشاره برای من جور نشد ، ولی هنوز فکر می کنم اگر روزی به بیماری بر بخورم که ناشنوا باشد و لبخوانی (که همه درک می کنند چقدر برای یک ناشنوا سخت است)هم برایش مشکل باشد ، دقیقا باید چکار کنم ؟


لینک خبر:به رسمیت نشناختن زبان اشاره ایرانی بزرگترین مشکل ناشنوایان/ چگونه با یک ناشنوا ارتباط برقرار کنیم؟

+حیف که زبان اشاره ی فارسی و امریکایی فرق می کنند وگرنه منابع امریکایی برای یادگیری فوق العاده ان

+همه ی فیلم و سریال های چینی ای که دیده ام زیرنویس چینی هم داشته اند . چرا ؟ چون ناشنواها هم دوست دارند مکالمه ی شخصیت های فیلم و سریال ها را بفهمند .  اما واقعا محتوای تلویزیون ما تا به حال زیرنویس فارسی برای برنامه های فارسی داشته ؟ سرو ته برنامه ی ناشنواها توی اخبار ناشنوایان جمع میشود .

+ قدر دان نعمت شنوایی مان باشیم:)


سریال switched at birth  هم یک سریال اجتماعی - خانوادگی امریکاییست که خلاصه اش می شود اینکه ، دو دختر جوان در روز تولدشان در بیمارستان باهم عوض میشوند . دختر بور و موقرمز خانواده ی پولدار در خانواده ای ایتالیایی تبار و مو مشکی بزرگ می شود و دختر مو مشکی خانواده ی فقیر در خانه ی پولدارها لای پر قو بزرگ میشود . دختر موقرمز به علت فقر خانواده ای که دران بزرگ شده ، درکودکی دچار بیماری مننژِت میشود و شنوایی اش را از دست می دهد ، داستان سریال از جایی شروع می شود که بعد از تقریبا هجده سال حالا خانواده ها فهمیده اند که دختر هایشان باهم عوض شده اند و بر سر اینکه چطور در کنارهم زندگی کنند مشکل پیش می اید .

سریال مشکلات ناشنواها ، دانش اموزان شنوا ، خانواده ی کودکی با سندرم داون و .. رو نشان می دهد . سریال جذاب و تقریبا تینیجری ای است با چاشنی بیان مشکلات اجتماعی جامعه که اگر حال حوصله داشتید دیدنش را پیشنهاد می کنم .