ّمی نشینم پشت فرمان ماشین . به شوخی ولی با منظور می گویم : مسافرین عزیز کمربندهای خود را ببندید...

اولی می گوید : بیخیال بابا ! دوقدم راهه دیگه .کمربند میخوام چیکار ؟

دومی میگوید : اذیت میشم اینو بزنم. احساس خفگی می کنم اصلا!

سومی می گوید:ول کن تورو خدا ! روشن کن بریم .

چهارمی همینطور نمایشی کمربند را می گیرد جلویش و بدون اینکه ان را قفل کند ، خیره به من شانه ای بالا می اندازد .

با خودم فکر می کنم که لج کنم و درسی بهشان بدهم و بگویم تا نبسته اید راه نمی افتم .از اینه نگاهی می اندازم به قیافه هایشان . مشخص است این را بگویم هم، خودم را متهم می کنند که مگر به رانندگی خودت اعتماد نداری ؟

بدون اینکه بیشتر اصرار کنم راه می افتم .

برای من که تا به حال حادثه ای رخ نداده اما مطمئنم سناریو بالا بارها و بارها در روز برای ادم های مختلف اتفاق می افتد حتی برای همان هایی که بی خبر از همه جا تصادف می کنند .

در ابعاد بزرگتر که نگاه کنیم هم همین است . حدس میزنم هربار که بودجه ای که برای فلان پروژه تخصیص می شود ، «اولی » و «دومی » و «سومی» و «چهارمی »سر و کله اشان پیدا می شود و یک جور قضیه را رفع و رجوع می کنند ، اگر این داستان ها نبود بعید می دانم اتوبوس دانشجویان علوم و تحقیقات دل بخواهی خودش را انداخته باشد توی سراشیبی و واژگون شده باشد .

ادمی نیستم که خیلی پیگیر اخبار حوادث و غیره باشم ولی وقتی دیدم اقای پدر چطور با خواندن این خبر از جا پرید و با نگرانی به من نگاه کرد با خودم گفتم پدر و مادر ان دانشجوهایی که در این حادثه فوت شده اند الان چه حالی دارند ؟

خبرها که پخش شد، انگشت اتهام می رود سمت مسئولین! (بماند که «مسئولین » هم مثل «بچه مردم » مجهول الهویه است و ظاهرا باقی می ماند!) این وسط ها «یکی» می گوید تقصیر راننده بوده که سکته کرده ، خواب بوده ، جوانب احتیاط را رعایت نکرده و...، منتقدین می پرسند : خب چرا در انتخاب راننده ی اتوبوس دقت نمی کنید ؟

همان «یکی» می گوید : ببخشید راننده حالش خوب بوده ، اشکال از اتوبوس بوده که ترمز بریده . منتقدین می فرمایند : خب دیگر بدتر ! این همه پول شهریه را چه می کنید ؟ چرا وسایل نقلیه فرسوده استفاده می کنید ؟چرابیشتر از ظرفیت اتوبوس دانشجو سوار می کنید ؟ ...چرا ... چرا ...

ان «یکی » که می بیند اوضاع به جای درست شدن خراب تر شده می گوید : تقصیر راه سازی جاده بوده . این جاده پر پیچ و خم و شیب دار است . گارد ریل لازم است . قرار بوده دانشجویان با حمل و نقل کابلی بین دانشکده ها جابه جا شوند که با مدیریت جدید دانشگاه ، پروژه تلکابین دانشگاه هم متوقف شده .

اینقدر منشا مشکل را پاسکاری می کنند که اصل موضوع که 7 دانشجوی کشته شده و 28 نفر مجروح است فراموش می شود . تازه اخر سر بعد از بررسی های فراوان بین علل مختلف وقوع حادثه ، تقصیر می افتد گردن شیب جاده و بقیه همگی تبرئه می شوند .

خلاصه ان که دانشجو جماعت به خودی خود موجودی مظلوم است . در کنار غذای سلف و شهریه و سیستم اموزشی ناکارامد و.... همین مرگ با اتوبوسمان کم بود که ان هم اضافه شد . 

به خانواده های دانشجوهایی که در این حادثه فوت شدند تسلیت میگم و کاش روزی برسد که دیگر این اخبار ناراحت کننده را نشنویم . راستی توجهتان را به متن زیر جلب می کنم :


سقوط اتوبوس حامل دانشجویان شریف در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۷۶ رخ داد که در پی آن هفت نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که در مسیر بازگشت از بیست ودومین دوره مسابقات ریاضی که در دانشگاه شهید چمران اهواز برگزار شده بود، کشته شدند.[۱] علاوه بر این، دو عضو هیئت علمی، و دو راننده اتوبوس نیز کشته شدند.

مریم میرزاخانی از بازماندگان این حادثه بود.[۲]

در این حادثه شش تن از دانشجوی نخبهٔ ریاضی دانشگاه صنعتی شریف شامل آرمان بهرامیان، رضا صادقی - برندهٔ دو مدال طلای المپیاد جهانی - علیرضا سایه‌بان و علی حیدری، فرید کابلی، مجتبی مهرآبادی و مرتضی رضایی دانشجوی دانشگاه تهران که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بین‌المللی ریاضی بودند، جان باختند.

در سال ۱۳۷۹ تندیسِ مکعب چهاربعدی به عنوان یادبود درگذشتگان در دانشکدهٔ ریاضی دانشگاه صنعتی شریف ساخته شده‌است.

مریم میرزاخانی و رؤیا بهشتی زواره، نویسندگان کتاب نظریه اعداد انتشارات فاطمی که خاطرهٔ مشترک چندین نسل از دانش آموزان و دانشجویان است، از بازماندگان این سانحهٔ دلخراش بودند.

از این میان، مریم میرزاخانی، اولین زن و اولین ایرانی برندهٔ مدال فیدلز، نیز در ۲۴ تیر ۱۳۹۶ به دلیل سرطان درگذشت.

یعنی تاریخ همیشه باید تکرار شود ؟


+ لینک اصل خبر :روایت دانشجویان واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد از حادثه واژگونی اتوبوس

+ در عکس های منتشر شده ،چند اتوبوس دیگر هم دیده می شد . دانشجو های ان اتوبوس های دیگر که هرکدامشان ممکن بود در این اتوبوس باشند ، در ان لحظه چه حسی داشتند ؟

+ راستی صرفا جهت اطلاع ! قسمت اول این متن طنز نقیض است .