سپیدپوش

دست نوشته های من در عبور زمان در مسیر شناختن ...

۳۴ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

شرح ماوقع نودو هفت نودو هفت و چرا نباید نژاد پرست فرهنگی باشیم ؟

1

آقای راهنما

شهری که در آن زندگی می کنم از دار دنیا دو کتاب فروشی دارد و دست کم سه تا کتاب خانه ی نقلی و سالی یکی دوبار هم نمایشگاه کتاب که توهین نباشد همان کتاب های ته مانده ی سال قبلشان را می اورند میگذارند برای فروش کنار یکی دوتا کتاب پر فروش سال ان هم اگر خیلی بخواهند به روز باشند . یکی از کتاب فروشی ها مقصودش کاملا همان ازمون کذایی سراسری ورودی دانشگاه هاست و کتاب دیگری ندارد .ناگفته نماند که صاحبش یکی از بهترین و با سوادترین معلم هایم است و دوران دبیرستان اکثرا یا در ان کتاب فروشی بودم یا مدرسه یا خانه ولاغیر ! داستان کتاب کمک درسی و کنکور ، همان داستان عرضه و تقاضاست که انقدر داستان درازیست که در بحث ما جا ندارد اما اصل ماجرا این است که امروز برای پیدا کردن کتابی به همان کتابفروشی نیمه غیر درسی (!)رفتم تا کتابی را پیدا کنم . از بین سیل دبیرستانی ها و پدر مادر هایی که در فضای کوچک بین قفسه ی کتابها دنبال دفتر حل تمرین و کاج و کلاغ سیاه و ... بودند که به سلامت رد شدم و خودم را به قفسه ی کتاب ها رساندم دیدم یک اقایی در حال راهنمایی و معرفی چنتا کتاب به چند نفر است . اولش فکر کردم که شاید مشتری مهربان و برون گرا و  کتابخوانیست که حین خرید خودش به راهنمایی بقیه مشتری ها می پردازد اما بعد که به سمت من امد و گفت چه ژانری میخوانید متوجه شدم که نه ، مثل اینکه بالاخره تک کتابفروشی شهر ماهم یک فروشنده ی کار بلد اورده برای مغازه اش . سر انتخاب کتاب بحث کرده ایم . هر چه پیشنهاد می کرد اکثرا خوانده بودم . دوتا کتاب معرفی کرد که نخوانده بودم و انصافا خوشمان امد که به محتوای کتابها مسلط بود . مترجم و نویسنده ها را میشناخت . کتاب زبان اصلی خوانده بود . همین شد که اعتماد کردم و بدون زمینه ی قبلی یکی از پیشنهاداتش را خریدم .فروشنده ی قبلی که تماما سرش توی گوشی بود و هرچه میپرسیدی می گفت : باشه باشه !

(خانم فروشنده ی اسبق، هرکجا هستید سرتان سلامت باشد ولی رسم کتاب فروش، باشه باشه گفت ان هم دریغ از یک نگاه خالی به صورت خریدار نیست .حداقل اسم چند نویسنده و کتاب مشهور را بلد باشید . حساب کتاب فروشی  از سوپرمارکت و مزون و بوتیک جداست . جنس مشتری شما فرق دارد .متاسفانه سرتان هم انقدر شلوغ نیست که بگوییم از فرط جواب دادن به مشتری و جنس نشان دادن بهشان خسته شده اید و این داستان ها .)

کتاب قوی سیاه نسیم طالب را میخواستم که ظاهرا چیزی درباره اش نمی دانست .آقای راهنما لبخندی زد و گفت : فعلا وسع کتابفروشی در همین حد است .

این ماجرای نبود کتابها بارهای بار قبلتر هم برایم اتفاق افتاده . از سفارش دادن خوشم نمی اید . صبر رسیدنش را ندارم و اخر سر این میشود که ادم دست از پا درازتر برمیگردد خانه و خیره به خلاصه و تعریفات ِبقیه ی رفقای کتابخوانش منتظر فرصتی می ماند که برود شهر محل دانشگاهش و بین کتابفروشی ها بگردد و هرچه دلش خواست بخرد .

به امید روزی که کتابفروشی شهرمان همه چیز دار بشود !


2

 نژاد پرستی فرهنگی یا فرهنگی که نان و اب نمیشود؟

یک جایی هست توی شهرمان نزدیک ارامگاه شهدای گمنام که توصیف دقیقش میشود: بزرگتر از دکه نه دقیقا مغازه کمی شبیه چادر ، که کتابهای دست دوم همه جوری تویش پیدا میشد. از کتاب درسی و غیردرسی دبیرستان تا رمان کلاسیک و مدرن و روانشناسی کودکی و کتابهای دانشجویان پزشکی دیروز و جراحان و فوق تخصصان امروز تا قران کریم و نهج البلاغه و دعا و مفاتیح .

یکی از سرگرمی های من این بود که میرفتیم لای این کتابها ، بازشان میکردم . کتابهای دست دوم را نگاه میکردم . بین کتابها فیش صرافی سال 70 یا 80 پیدا میشد . عکس پیدا میشد . امضا پیدا میشد . نسخه پیدا میشد و صفحه ی اول بعضیشان مثل درد نامه بود . صاحب هایشان از خستگی هایشان نوشته بودند. از ارزوهایشان. تاریخ تمام کردن ان کتابها . تاریخ امتحانهایشان و ...

بعضی کتابها هدیه بودند و یادداشت تبریک داشتند . لای کتاب فیزیولوژِی ای که همانجا خریدم ، فیش صرافی ای بود مال سال 78 به نام یک نفر که سفر کرده بود به اسپانیا و پول چینج کرده بود . اولش یادداشت تبریک بلند بالایی نوشته بود که انگار دوستی این کتاب را به مناسب قبولی صاحبش در رشته ی پزشکی به او هدیه داده بود . از سر کنجکاوی اسم صاحب فیش را در حضرت گوگل سرچ کردم و واعجبا ! پزشک مسن، به نام و متخصص جراحی عمومی ای و فلوی پیوند کلیه یا کبد ( دقیق یادم نیست!) بود در یکی از بیمارستان های به نام شیراز !

امروز هم برای همین لذت کشف خاطرات بین کتابهای دست دوم به همان جا رفتم اما  دریک اقدام نژاد پرستانه جز کتاب های مذهبی و تعدادی هم روانشناسی کودک و موفقیت و زنان و مردان و چن کتاب رنگ و رو رفته ی تعبیر خواب و ...بقیه ی کتاب ها راجمع کرده بودند به جایشان شیشه های ابلیمو و ابغوره و گلاب و عرقیات گذاشته بودند . ظاهرا کتابفروشی پول اجاره ی این الونک را در نیاورده بود ،صاحبش متوصل به عرقیات فروشی شده بود .

غمی در دلمان نشست که ان سرش ناپیدا ..!

(+ هموطن عزیزم باور بفرمایید روانشناسی موفقیت دروغی جذاب بیش نیست . حال شما را خودتان فقط می توانید خوب کنید . یک غذای خیلی خیلی خوشمزه ، یک لباس جدید برای عشاق مد ، یک دفتر برنامه ریزی زیبا یا یک کتاب خوب برای کسی مثل من ، یک کیف یا کفش جدید یا هر چیز ارزان و حال خوب کنی اگر اهل پول خرج کردنید و اگر نه ، صدای موج های دریا یا سکوت کویر یا هرچیزی در شهرتان که حالتان را خوب می کند دارو تر از کتاب های روانشناسی موفقیت شما را درمان می کند.

+بر اساس سخنرانی دکتر حسینی در دانشگاه اصفهان ، پرفروشترین کتابهای ملت کتاب نخوان ایران ، روانشناسی موفقیت است و کمک درسی ها . چرا ؟ چون به تعبیر دکتر ، امید می فروشند نه کتاب ! امید قبولی در رشته ی خوب. امید پول زیاد در اوردن. امید زندگی سراسر شادی و موفقیت و...

حواسمان به بازاریابی های ناشران و ادمهای پشت هر ماجرا باشد.)


3

نود هفت ، نودوهفت ، تاریخ تولد لاکچریِ احتمالی ...


جلسه ی اخر کلاس خوشنویسی بود و استاد که میخواست امضا بزند، پرسید امروز چندم است ؟

دوستی پرید جلو و بامزه گفت : نود و هفت ،نود وهفت!

ناخود آگاه یادم افتاد به جریان وقت زایمان و تولد لاکچری (!)

شنیده بودم بعضی خانواده ها برای با کلاس بودن تاریخ تولد فرزند دلبندشان در روز 97/7/7 و96/6/6 چه خون دلها که نخورده اند و چه تلاش ها که نکرده اند .گویا ما که تاریخ تولدمان رند نیست بی کلاسیم و نفهم و سه نقطه و بقیه که تاریخ تولدشان رند است با کلاس و فهمیده و با شعور و نخبه!

(باشد که خداوند درهای بخشایش خویش رابرماگشوده وهمگان رستگار شویم.)


4

رفقا شما خاطرات منید

انسان اصولا موجودیست اجتماعی ، حتی اگر مثل  من درونگرا باشید و اغلب اوقات عاشق سکوت و تاحدودی تنهایی بازهم ایزوله شدن برایتان سخت خواهد بود . همانطور که برای من کمی مشکل بود . سالی که پشت کنکور بودم ، من بودم و اتاق مطالعه و میزو کتابهایم و پنجره ای به خیابان که جریان زندگی را به وضوح نشان می داد . خیلی بد نمی گذشت اتفاقا بیشتر اوقات دوست داشتنی بود اما نیاز به موجود زنده ی دیگری که ساکت و مودب کنار من بشیند و مزاحم درس خواندنم نشود کاملا احساس می شد . همان اول سال یک بنت قنسول و یک گل سنگ خریدم و تعدادی سدوم کوچولو... رفقای گرمابه و گلستانم شده بودند . مریض میشدند برایشان دارو میخریدم. ابشان میدادم .روی بنت قنسول که حساس به نور بود و نور دورگی داشت مرتبا پلاستیک سیاه میکشیدم و خلاصه حسابی برای مراقبتشان مایه میگذاشتم . رفقا نامردی نکردندو تا خودِ کنکور تاب اوردند اما بعدش گرما رنگ از رخ بنت قنسولم برد وگل سنگ هم خشک شد . بگونیای عزیزم هم تا گلدانش عوض شد جان داد .

امروز رفتم گل فروشی و با دیدن گل سنگ و بنت قنسول های شاد و قبراق یادم به درس خواندن های کنکورم افتاد. همان اساسنامه ی علمی شرطی سازی خاطرات و اشیا برایم تکرار شد . لبخندی زدم و دو نوع بگونیا و یک بنت قنسول و یک پیچک اپارتمانی خریدم که رفقای امسالم باشند .

5

از تیغ جراحی جان به در برده و کارگران حواس پرت مجتمع درمانی


در خیابان منتهی به یکی از جدیدترین کلینیک ها قدم میزدم که صدای امبولانس و اتش نشانی و بوق ماشین های مانده در ترافیک بلند شد.

بعدا تر خبر رسید که اسانسور را میخواسته اند تعمیر کنند خبر نداده اند ، اخطاری چیزی نزده اند. پیرمردی که برای چک اب پس از عملش به مطب یکی از دکتر ها مراجعه کرده بود . سوار اسانسور میشود. اسانسور خراب هم بین راه درش باز میشود و پیرمرد نگون بخت پرت میشود و بااینکه از عمل جان سالم به در برده بود از سقوط ازاد جان سالم به در نمی برد .

( با اینکه نمیشناسمشان اما روحش در ارامش صبر فزون نصیب خانواده اش  )

کاش سهل انگاری که به گرفتن جان یک هموطن ختم شود نکنیم!

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Cherry blossem

یک به علاوه ی یک |جوجو مویز | مریم مفتاحی


جوجو مویز با مجموعه ی سه جلدی کتاب های من پیش از تو ، پس از تو و باز هم من در ایران معروف شد و از قضا یک نویسنده که معروف میشود بقیه اثارش هم طرفدار پیدا می کنند و اگر طرفدار هم نباشد حداقل خواننده ی کنجکاوی مثل من سرکی به بقیه کتابهایش در صورت وجود وقت می کشد .
باهمین تصورات سراغ این کتاب رفتم. حقیقتش را بخواهید چیز جدیدی برای گفتن ندارد . انقدر ها که روی جلدش تعریفش را داده بودند  عالی یا فوق العاده نبود . اگر ملموس تر بخواهم مثال بزنم ، کتابی بود در حد رمان های ایرانی ، یک داستان روتین و معمولی که خوب جلو می رود و شاید در بعضی مواقع هم کلیشه ای ! با این حال به نظرم روی هم رفته کتاب وقت پر کنی بود با داستان ساده و بدون رمز و راز و معما . یک داستان نسبتا عاشقانه ی ساده از یک خانواده ی فقیر و اتفاقات پیرامون یک سفر!

خلاصه کتاب :
داستان درباره ی یک دختر مخ ریاضیست که برخلاف برادرش از ارایش کردن خوشش نمی اید . مسئولیت بزرگ کردن این دو بچه به دوش مادر خانواده است که با خدمتکاری بخور نمیری در میاورد و زندگی را می گذراند. دعوت نامه ای از سمت یکی از برترین مدارس در زمینه ی ریاضی برای دختر خانواده شروع ماجراهای پیش روست و چالش هزینه های سفر و چطور رفتن برای امتحان این مدرسه و غریبه ای بی میل که وارد ماجرا میشود و در پی این اتفاقات داستان شکل می گیرد .

بخش هایی از کتاب :

مادر اد روزی به او گفته بود دوست واقعی مثل کتابی است که هر وقت زمینش بگذاری، می توانی بعد از یک هفته یا حتی دو سال، دوباره دست بگیری و ادامه اش را بخوانی.

 

نمی توان کسی را مجبور به ماندن کرد. اصلا چرا باید به کسی که تو را نمی خواهد چسبید.

 

جس یاد حرف نیکی افتاد که چند هفته پیش گفته بود. «آدم فقط یک بار زندگی می کند.» یادش آمد که به نیکی جواب داده بود این حرف فقط توجیهی است که ابلهان به زبان می آورند تا هر کاری که دوست دارند بکنند، بدون اینکه به عواقبش فکر کنند.

 

وقتی تمام مدت دارید به کسی سرکوفت می زنید، نتیجه اش فقط این است که آن شخص به حرف های خردمندانه تان هم دیگر گوش ندهد.



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Cherry blossem

اگر قصد زنده ماندن دارید ، بخوانید _قسمت اول

بالاخره پای مدرک امداد گری من هم مهر زده شد . اینکه چرا یک دانشجوی پزشکی باید در کلاس های امدادگری شرکت بکند،  هم ریشه در علاقه دارد و هم اینکه بحث درمان پزشکی و امدادگری در عین مرتبط بودن تاحدودی متفاوت است . امدادو نجات تقریبا قبل از ورود تیم پزشکی به صحنه  است و شامل حیاطی ترین ثانیه های زندگی افراد است که اگر کسی به قواعد امدادگری اشناباشد می تواند جان خیلی ها را نجات دهد.

تصور کنید در مسافرت تعطیلات عید ، درگیر یک تصادف زنجیره ای شده اید . راننده که یکی از نزدیک ترین و عزیز ترین عضو خانواده ی شماست صدمه دیده ، بچه ها درد دارند و اسیب دیده اند و خودتان کمی بهتر از بقیه هستید . اگر بدانید چه کنید جان عزیزانتان را نجات دهید اگر نه ...

چرا امداد و نجات ؟


یک : حادثه خبر نمی کند...

هیچکداممان نمی توانیم بگوییم چند لحظه بعد چه اتفاقی برایمان می افتد . زلزله ، سیل ، سونامی ، اتش گرفتگی ، سوختگی با زودپز یا بخار اب، خفگی با یک لیوان اب یا یک پر پرتقال همگی دلایل مرگ بوده اند ، که فکر می کردیم فقط برای همسایه است و برای ما اتفاق نمی افتد .


دو : عزیز تر از جان ادمی ...مگر هست ؟

دیدن اینکه عزیزان ادم جلوی چشمش مریض باشند ، درد داشته باشند و یا بدحال باشند کار راحتی نیست . حالا اگر کاری از دست ادم برنیاید که دیگر بدتر . ولی اگر مراقبت های ساده و ضروری را بلد باشیم وجدان خود ادم اسوده تر است.


سه:تکنولوژِی هنوز تلپورت را عملی نکرده!

به بیان راحت تر اگر شما درست جلوی اورژانس هم دچار ایست قلبی شوید. بالاخره یک مدت زمانی طول می کشد تا کادر درمان به شما برسند و سی پی ار را شروع کنند حالا دیگر خودتان فرض کنید یک جایی دیگر باشید و بخواهید زنگ بزنید اورژانس بیاید و ترافیک و ...

طلایی ترین زمان برای یک نفر با ایست قلبی درست بلافاصله پس اتفاق بعد از مطمئن شدن از ایست قلبیست درغیر اینصورت ، بهشت جایگاه وی باد!


چهار: خرجی ندارد .

اسم نویسی در کلاس هلال احمر  شهرتان رایگان است و قاعدتا باید کلاس اموزشی رایگان برگزار شود . هرچند که اگر هزینه ای هم داشت می ارزید ولی همه ی چیزی که باید وسط بگذارید، کمی از وقت گرانمایه تان است.



با همه ی این دلایل اگر وقت اجازه داد و عمر باقی بود و طالب زنده ماندن بودید ، درباره ی برخورد با موقعیت های مختلف و خوادث متفاوت اینجا به زبان ساده و کوتاه شیوه جان به در بردن از موقعیت را برایتان می نویسم.


+پسا نوشت: خبر رسیده که زلزله باز هم دست از سر هموطنان سر پل ذهاب برنداشته . امیدوارم که اسیب زیادی ندیده باشند و اگر خسارتی وارد شده بتوانند جبران کنند.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Cherry blossem

اگر روزی برسد که اثر انگشت شما ، اثر انگشت شما نباشد ...


1
 اصل ماجرا 
بسیاری از بیماران مبتلا به دیابت زندگی فعلی خودشون رو مدیون دانشمندانی هستند که با کمک فناوری مهندسی ژنتیک به تولید انسولین پرداختند .فناوری ای که خوب یا بدش برمیگردد به ان کسی که این فناوری به دستش می افتد . در دست یکی انسولین تولید میشود در دست دیگر سلاح  و بمب میکروبی .ما ایرانی ها هر وقت که در این مواقع بخواهیم مثال بزنیم ، چاقو را مثال می زنیم .چاقو میتواند ابزار جنایت باشد یا جراحی .
زمانیکه دانشمندان ماده ی بیهوشی را پیدا کردند شاید فکر نمی کردند که همین ماده ممکن هست روزی برای اسان تر کردن مسیر جرم و جنایت هم استفاده بشه .
و مثل هرچیز دیگه ای که کشف یا اختراع میشه تعدادی مخالف و تعدادی موافق داشت . موافق ها از اینکه تونستن درد بیمار رو با ماده ی بیهوشی کم کنن و مثلا زایمان راحتتری انجام بشه خیلی خوشحال بودند اما یک سری هم مخالف بودند و می گفتند استفاده از ماده ی بیهوشی دخالت انسان در کار خداست .(+) برای مثال، برخی به آیه ای از کتاب مقدس استناد کردند که می گوید: «آن گاه خداوند به زن فرمود: درد زایمان تو را زیاد می کنم و تو با درد فرزند خواهی زایید».

حالا تصور کنید، پس از مرگ شما( یا حتی در زمان زندگیتان) ، مجددا شما با همان شکل قیافه اثر انگشت در دنیا بتوانید زندگی کنید .اگر مثلا چنین اتفاقی برای انیشتین رخ دهد خب خیلی هم عالی ! چه بهتر از اینکه در هر نسل یک انیشتین هم باشد همینجوری باهم خوش باشند هی اختراع کند هی بقیه فیض ببرند. اما اگر هیتلر هم دلش خواست از این مزیت استفاده کند ان وقت چه ؟( مثال دیرین پارسی: حالاخر بیار و باقالی بار کن!)
2
ژنتیک یا محیط؟ مسئله این است .
زیاد شنیده ایم از این داستان های مثلا عجیب(!)  که  دوقلوهای همسانی بوده اند که در بیمارستان جدا شده اند و یکی شان افتاده این سر دنیا و با یک خانواده بزرگ شده و دیگری ان سر دنیا و ا خانواده ای دیگر و بعد یک سری مشترکات دارند .
توی این داستان ها کسی دنبال تفاوت های بچه ها نمی گردد همه دنبال اینند که WOW بگویند و بگویند چطور میشود اینطور شود کمی تعجب کنند و بعد رد بشوند بروند ولی قضیه اینجاست که جدا از ماجرای دوقلوهای همسان، کلون ها اطلاعات ژنتیکی کاملا یکسانی دارند و با این وجود زندگی در محیط های مختلف قطعا در ان ها تفاوت ایجاد می کند و اصل و کلونش دو نفر مجزا و از هم جدا اند .
این مسئله حتی در زندگی غیر انسانی هم اتفاق می افته و از نظر زیستی به انواع گونه زایی هم مشهوره (اگه دبیرستان رشته تان تجربی بوده حتما به گوشتان خورده )
البته عکس ماجرا هم صادق است . فرض کنید دو نفر به هم چسبیده هستند که تمام لحظات زندگیشان را تماما باهم تجربه می کنند اما ژنتیک مختلفی دارند (چیزی شبیه بچه های دوقلوی به هم پیوسته ) این ادم ها با وجود زندگی در لحظات مشترک بازهم متفاوتند و نمیشه گفت که هردو یکی اند .

3
(اگر کمی زیست و یا ژنتیک خوانده اید این قسمت را بخوانید)
توجه: اگر بلد نیستید هم دوست داشتید، بخوانید. شاید بلد شدید!

در سال 1903م. «هربرت وبر» واژه کلون را برای توصیف مجموعه ای از جانداران برگزید که به طریق غیرجنسی از یک جاندار مشتق می شوند. این واژه که ریشه یونانی دارد، به مفهوم قلمه است. وقتی شاخه ای از یک شمعدانی را قلمه می زنید، در واقع کلون آن را تولید می کنید؛ چون کلون ها فقط از یک والد ناشی می شوند و همان ژن های والد خود را دارند. در تولیدمثل معمولی، ژن های والدین با هم مخلوط می شوند و جاندار حاصل، هم ژن های پدر و هم مادر را دارد؛ اما کلون، فقط از ژن های یک والد بهره می برد.کلون سازی از جانوران (گوسفند دالی )و گیاهان سالهاست انجام میشود اما پای کلون انسان که وسط بیاید مسئله حساس تر میشود .


4
دیدگاه ادیان و قانون به این ماجرا فعلا( تکه هایی از تیتر اخبار )
رئیس جمهور فرانسه، کلون سازی انسان را هم جنایت و هم اهانت به ذات بشری دانست و هرگونه پژوهش منتهی به کلون سازی انسان را محکوم کرد.

کلیسا و مجامع مذهبی غرب و عالمان اخلاق نیز در برابر خبر کلون انسان، موضع گیری کردند.

به گزارش پارسینه، هفته نامه «المسلمون » در شماره 633، در تاریخ پنجم ذی القعده 1417 ه . ق . به نقل از ابن عثمین، عضو هیئت علمای سعودی می نویسد: کم ترین مجازات مبتکران بدل سازی با کلون کردن، بریدن دستان و پاهای آنان می باشد (مجازات مفسد فی الارض) ; زیرا این کار بزرگ ترین فساد در زمین است .

داریوش فرهود پدر علم ژنتیک ایران با حضور در برنامه امضاء شبکه ۳ گفت: موضوع شبیه سازی (کلون) کردن انسان می تواند تئوریکال باشد، ولی بصورت عملی نداریم و امیدوارم نداشته باشیم.

مجمع پژوهشهای اسلامی دانشگاه الازهر قاهره که بالاترین مرجع دینی اهل تسنن به شمار می رود، روش شبیه سازی را حرام اعلام کرد . به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره در این فتوا آمده است: شبیه سازی حرام است و باید با آن مقابله کرد و با استفاده از هر وسیله ای از آن جلوگیری کرد .

سؤال: از آنجا که در قرن بیستم شاهد رشد حیرت آور علم پزشکی هستیم ... آیا مشابه سازی حیوان زنده توسط تکثیر سلولهای وی (کلوناژ) جایز است؟ (سلولی از حیوان زنده اخذ می شود و با تکثیر آن سلول از طریق اطلاعات dna حیوانی با همان خصوصیات قبلی ایجاد می کنند).

در جواب این استفتاء مراجع عظام چنین فرموده اند:
آیة الله بهجت: ظاهرا اشکالی به نظر نمی رسد .
آیة الله خامنه ای: این کار فی نفسه اشکال ندارد .
آیة الله سیستانی: مانعی ندارد .
آیة الله صافی گلپایگانی: اگر مستلزم خلاف شرع نباشد، بنفسه اشکال ندارد .
آیة الله مکارم شیرازی: این کار در مورد حیوانات اشکالی ندارد .
آیة الله نوری همدانی: در غیر انسان جایز است .
آیة الله فاضل لنکرانی: دلیلی بر حرمت این عمل بر حسب عنوان اولی به نظر نرسیده است، گرچه برحسب عناوین ثانویه اشکال دارد . (18)
(+)

5
معایب
احتمال تزلزل بنیان خانواده
زنده کردن هیتلر(وچیزهایی شبیه این ماجراها)
تولید لشگری از جنایت کاران
هیروشیمای زیستی
خدشه دار کردن هویت انسانی
رواج برده داری
مغایرت با قانون ازدواج
ایجاد کلون افراد خشن و بی عاطفه  وبحران بی هویتی افراد به علت احتمالی نداشتن خانواده
(مثلا اینطور که نسبت کلون فرد با فرد مشخص نیست . کلون برادر فرده یا خواهرش یا بچه اش یا مادرش کیه پدرش کیه و...)
شیوع قاچاق و تجارت اعضای بدن انسان با رواج شبیه سازی انسان
مغایرت با اصل تنوع خلقت( شبیه سازی انسان، در نهایت به تولید و ترجیح نسلی خاص (نژاد برتر) و انقراض گونه های دیگر بشر می انجامد.)
(+)

6
مزایا

درمان نا باروری
درمان بیماری‌ها
جای گزینی ژن معیوب
درمان‌های زیبایی

7
واقعیت ها

یک کلون (فرد شبیه سازی شده) کپی دقیق فرد دهنده‌ی ماده ژنتیکی نیست چرا که DNA میتو کندری متعلق به فرد دهنده نیست. هم چنین هر فرد به میزان زیادی تحت تأثیر تجربیات و محیط زیست خود قرار دارد؛ در این موارد همیشه میان دهنده‌ی DNA و کلونش تفاوت وجود دارد.
پدر و مادری ندارد چرا که نتیجه تولید مثل غیر جنسی است.
کلون را نمی توان به عنوان خواهر، برادر، دختر و یا پسر اهدا کننده در نظر گرفت.
گرچه کلون از سلول‌های یک فرد بالغ شکل گرفته است اما زندگی خود را به عنوان یک نوزاد شروع می‌کند.
شبیه ‌سازی انسان به طور قانونی در بسیاری از کشورها ممنوع است.
این شیوه در بریتانیای کبیر فقط برای اهداف درمانی قانونی اعلام شده است.

8
عکس درواقع پوستر سریال بسیار بسیار خوب و زیبای دوئل محصول کشور کره ی جنوبی هست با فیلمنامه و بازی قوی و سوالهای زیادی رو برای شما ایجاد می کنه و شمارو به فکر میبره و مجبور میشید به خیلی از چیزها که همه به انسانیت بر میگردن فکر کنید .
داستان با شروع خیلی خوبی اغاز میشه و جلو میره و موضوع کلون انسان را از جنبه های مختلف بررسی می کنه.
اینکه خانواده چه مفهومی داره یا واقعا چرا به این ازمایشها که هنوز مشخص نیست درست یا غلط هست اجازه داده نمیشه و چه مشکلاتی ممکنه به وجود بیاره و یا با انجامش چه مشکلاتی ممکنه حل بشه

برای دانلود این سریال میتونید اینجا برید

9

اگر روزی برسد که اثر انگشت شما ، اثر انگشت تنها خود شما نباشد چه می کنید ؟
کلون انسان پروژه ای غیر اخلاقیست یا بر این اعتقادید که در راه علم همیشه باید قربانی داد؟


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Cherry blossem